من سایه ای از نیمه ی پنهانی خویشمتصویر هزار آینه حیرانی خویشمصد بار پشیمانی و صد مرتبه توبه هر بار پشیمان ز پشیمانی خویشمعالم همه هرچند که زندان من و توست از این همه آزادم و زندانی خویشمتا در خم آن گیسوی آشفته زدم دست چون خاطر خود جمع پریشانی خویشمفردایی اگر باشد باز از پی امروزشرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم*حافظ مگر از عهده ی وصف تو برآیدبا حسن تو حیران غزلخوانی خویشم شاعر: قیصر امین پور *گر مسلمانی از این است که حافظ دارد آه اگر از پی امروز بود فردایی (حافظ)
بالاخره بعداز مدتها حریف دلم نشدم و توبه شکستم و برگشتم، بهتره حرفی نزنم، همین شعر کافیه...